مجمع طلاب شهرستان رودبار-گیلان

پایگاه اطلاع رسانی ونشر آثار

مجمع طلاب شهرستان رودبار-گیلان

پایگاه اطلاع رسانی ونشر آثار

مجمع طلاب شهرستان رودبار-گیلان

روحانی، آن وقتی سخن نافذ خواهد داشت که عملاً نشان بدهد به زخارف دنیا بی‌اعتناست و آن حرصی که بر دلهای دنیاداران و دنیامداران حاکم است، بر او حاکم نیست. این را باید به مردم نشان بدهیم. روحانیت، در سایه‌ی پارسایی بود که این حیثیت و آبرو را پیدا کرد. این پارسایی و بی‌اعتنایی به دنیا و به زخارف، باید حفظ شود.

۱۳۶۹/۱۲/۲۲

۴ مطلب با موضوع «نوشته های طلاب رودبار :: حجت الاسلام حسین بابائی لاکه» ثبت شده است

شعر رهبر انقلاب برای امام عصر عجل الله تعالی فرجه


خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود

ز دام خال سیاهش کسی رها نشود

خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار

به نزد یار چو ما پست و بی بها نشود

جواب ناله ی ما را نمی دهد "دلبر"

خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

شنیده ام که از این حرف، یار خسته شده

خدا کند که به اخراج ما رضا نشود

مریض عشقم و من را طبیب لازم نیست

خدا کند که مریضی من دوا نشود


سید علی خامنه ای 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۴ ، ۰۰:۴۱
قلم


🔵چرا خامنه ای؟؟؟ (۱)


🌀کاندولیزا رایس(وزیرسابق امور خارجه آمریکا ومشاور ارشد جرج بوش ): 

رهبر ایران می‌تواند نقشه‌هایی را که بهترین ذهن‌ها ، با صرف بیش‌ترین بودجه‌ها ، در زمانی بسیار طولانی کشیده و مجریانی ماهر اجرای آن را به عهده گرفته‌اند ، با یک سخنرانی یک‌ ساعته خنثی کند.

🔵 چرا خامنه ای؟؟؟ (۲)


🌀 سیّد حسن نصر الله (دبیر کل حزب الله لبنان) : 

ما با شخصیتی عظیم و استثنایی رو به‌ رو هستیم که بسیاری در میان امت، چیزی درباره او نمی‌دانند و کمتر کسی با این شخصیت آگاه است ما می دانیم که این رهبر در میان امت و حتی در ایران چقدر مظلوم است حتی در بارزترین و روشن‌ترین بعد در شخصیت ایشان یعنی بعد رهبری و سیاسی ایشان مظلوم است. شما در برابر شخصیتی قرار داری که دشمنان ، او را محاصره کرده اند و دوستان نیز حق او را آن‌گونه که باید ادا‌ نمی کنند.

🔵 چرا خامنه ای؟؟؟ (۳)


🌀دکوئیار (رییس اسبق سازمان ملل متحد):

نقل از علی اکبر بشارتی وزیر اسبق کشور:

پس از ملاقات، دکوئیار به من گفت: رییس جمهور شما( آن موقع آقای خامنه ای رییس جمهور ایران بودند) از کدام دانشگاه علوم سیاسی فارغ التحصیل شده است. گفتم: چطور؟

گفت: من از چند دانشگاه معتبر دنیا مدرک دکترای علوم سیاسی دارم و بیش از ۳۰ سال است که کار سیاسی می کنم و ۱۰ سال است که دبیر کل سازمان ملل هستم. در این مدت کمتر شخصیت سیاسی و رییس جمهوری هست که وی را ندیده و با او گفتگو نکرده باشم ولی تاکنون شخصیتی سیاستمدارتر و هوشمندتر از رییس جمهور شما ندیده ام.

🔵 چرا خامنه ای؟؟؟ (۴)


🌀عده ای به " آیت الله بهجت " گفتند:

 آقای خامنه ای جوان است برای رهبر شدن ! آیت الله بهجت در جواب آن عده فرمود: همان یک بارکه گفتند حضرت علی علیه السلام جوان است و ایشان را از خلافت منع کردند ، برای هفت پشتمان کافی است .

🔵 چرا خامنه ای؟؟؟ (۵)


🌀روزی بعد از ملاقات آیت الله خامنه ای با " آیت الله بهاءالدینی " ،

 از ایشان می پرسند که آیا دیروز مقام معظم رهبری به اینجا آمده بودند؟ ایشان در جواب می فرمایند: بله چند دقیقه خورشید در اینجا تابید ورفت ، او چون خورشید دارای خیر وبرکات است...

🔵 چرا خامنه ای؟؟؟ (۶)


🌀کوفی عنان( دبیر کل سابق سازمان ملل):

من با شخصیت های مختلفی از جمله ژاک شیراک و هلموت کهل دیدار داشته ام که به شدت تحت تاثیر قرار گرفته ام. ولی در ملاقات با ایشان احساس کردم هنوز کسی را مثل ایشان ندیده ام شخصیت معنوی ایشان چنان مرا تحت تاثیر قرار داد که پیش خودم فکر کردم چرا شخصیتی مثل من باید دبیر کل سازمان ملل باشد. پس از این دیدار شخصیت هایی که مرا جذب کرده بودند همه را به فراموشی سپردم.

🔵 چرا خامنه ای؟؟؟ (۷)


🌀علامه عظیم الشان حضرت آیت الله حسن زاده آملی ، 

جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب می کنند، حضرت آقا ناراحت شده و به علامه می فرمایند: اینکار را نکنید.

علامه حسن زاده می فرمایند:

"اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمی کردم."

🔵 چرا خامنه ای؟؟؟ (۸)


🌀مرحوم محمد تقی بهلول نقل کرده است:

من در طول مدت عمرم ، امرا و صاحب منصبان زیادی را دیده ام، اما کسی را به لحاظ بی رغبتی به مقام و منصب دنیایی ، همپای " آقا " ندیده ام.

وقتی در زندگی روزمره او را از نزدیک می بینم حس می کنم که ذره ای میل به دنیا طلبی در او وجود ندارد .

🔵 چرا خامنه ای؟؟؟ (۹)


🌀روزی آقای خامنه ای از سفر آمده بودند و به خدمت امام خمینی رسیدند. همین که امام ، آقای خامنه ای را دیدند گفتند: وقتی شنیدم هواپیمای شما در فرودگاه نشست ، خیالم راحت شد. سپس فرمودند: هرموقع که شما به سفر می روی من مضطرب هستم تا برگردی ، خیلی سفر نرو !!


🌀امام خمینی (ره) :

" الحق ایشان (آقای خامنه ای) شایستگی رهبری را دارند"

🔵 چرا خامنه ای؟؟؟ (۱۰)


🌀سید حسن نصرالله در مورد بوسیدن دست رهبری گفت: 

من با بوسیدن دست حضرت آیت الله خامنه ای خواستم به همه بگویم شما که مرا مرد سال جهان عرب می دانید این را نیز بدانید که رهبر من حضرت آیت الله خامنه ای است و من افتخار می کنم که شاگرد ایشان هستم .

http://www.bultannews.com/fa/news/230370/

🔵 چرا خامنه ای؟؟؟ (۱۱)


🌀پوتین (رئیس جمهور روسیه) : 

با عنایات به مطالعاتی که من درباره مسیح داشته ام در ملاقات با رهبر ایران تمام ویژگی های نوشته شده برای مسیح را در آیت الله خامنه ای دیدم و برایم متجلی شد. حکیم بزرگی در ایران نشسته است که به ذهن من خطور نمی کرد او تا به این حد همه جانبه نگر باشد. او حکیم و دانشمندی است که تصمیم گیری و تنظیم سیاست ایران با اوست و با وجود درایت و هوش سرشار ایشان هیچ خطری متوجه ایران نمی شود. من در ملاقات با ایشان معنای واقعی قانون اساسی جمهوری اسلامی و مفهوم ولایت فقیه و ولایت علمای دینی را که شنیده بودم، فهمیدم.

http://www.siasi.porsemani.ir/node/1869

🔵 چرا خامنه ای؟؟؟ (۱۲)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۴ ، ۰۰:۴۰
قلم


❓آقا اصلاً فکر می کردید یه روزی رهبر بشید؟؟؟؟


✅برای پاسخش، متن زیر رو با دقت بخونید


💠 رضا امیرخانی،نویسنده کتاب معروف ((داستان سیستان، 10 روز با رهبر))، در خاطره‌ای، یک ماجرای جالب و خواندنی را از دوران نوجوانی رهبر معظم انقلاب به نقل از خود ایشان تعریف کرده است که در ادامه متن آن می آید. ضمنا فایل صوتی آقای امیرخانی به هنگام نقل خاطره، در سایت مقام معظم رهبری هم موجود است.


✳️ متن خاطره:


یک بار ما خدمت حضرت آقا بودیم و اجازه داشتیم سؤال بپرسیم.دربین ما یکی یه سوالی پرسید که ما رومون نمی‌شد بپرسیم یا برامون سخت بود این سوال. 

برگشت گفت که حضرت آقا! اصلاً شما فکر می‌کردید که رهبر بشین؟! 

مثلاً شما 12-13سالتون بوده فرض کنید در مدرسه‌ی علمیه‌ای در مشهد داشتید درس می‌خوندید اصلاً می‌تونیستید تصور کنید که شما یه روزی می‌شید رهبر؟! 


بعد ما گفتیم که ببینیم ایشون چه جوری جواب می‌دن! 


⬅️ ایشون یه کمی فکر کردن و گفتن اگر اجازه بدین یک جوابی به شما بدم که این جواب رو سال‌ها پیش به یک دوستم دادم (این دوست حضرت آقا مرحوم شدند)

 فرمودن: من در مدرسه سلیمان‌خان مشهد-اگر اشتباه نکنم- داشتم درس می‌خوندم، روزها می‌رفتیم سر درس و شب‌ها هم طبیعتاً برای درس فردا باید درس قبلی رو مباحثه می‌کردیم و آماده می‌شدیم. 

یکی از نکات درس اون‌روز رو من متوجه نشده بودم و هر چه تلاش می‌کردم متوجه نمی‌شدم. تو حجره هی می‌رفتم سمت چپ و راست و خلاصه شرق و غرب حجره رو می‌رفتم و این رو می‌خوندم که متوجه بشم.


هم‌حجره‌ای ما اون‌شب نوبت شام او بود. یک دفعه عصابی شد و گفت آسید علی آقا ، بگیر بشین دیگه! 

این املت از دهن افتاد. هِی می‌ری این ور هی می‌ری اون‌ور! آخه چی‌کار می‌خوای بکنی تو؟! یه دونه چیزو نفهمیدی! منم نفهمیدم هیشکی تو کلاس نفهمید بیا بشین غذا از دهن افتاد. 

چرا این رو داری این قدر می خوونی؟! توی این مدرسه سلیمان خان مگه چند نفر قراره بعد برن معمم بشن؟ چند نفر از ما وقتی معمم شدیم قراره توی این لباس باقی بمونیم؟(خوب قضایای رضاشاه هم گذشته بوده و یه چنین تصوراتی هم بوده). چند نفر ما اگر موندیم قراره بریم امام جماعت یه مسجد سر کوچه بشیم؟ چند نفر از ما اگر امام جماعت سر کوچه شدیم اصلاً می‌آن از ما سوال می‌پرسن؟ 

آقا کدوم ما می‌خواد مجتهد بشه؟ تازه اگر که مجتهد شدیم کدوم ما می‌خواد مرجع بشه که این مسئله واجب باشه برامون که بدونیم؟! 

اصلا کسی کاری نداره به ما که! شما نمیایی بشینی سر سفره شام! 


حضرت آقا فرمودن من همون جوابی که به دوستم دادم به شما هم میگم:


🔵 اون زمان تازه بالغ شده بودم.

 در جواب دوستم گفتم :


من پیش از بلوغم نماز خووندن رو شروع کردم و هر روز در قنوت نمازم دعایی می‌خوندم که این دعا رو برای شما می‌گم.

 دعای من در قنوت نمازم این بود: 


((اللهم اجعلنی مُجدِّدَ دینِک و محیِی شریعتِک))


خدایا مرا نو کننده ی دینت، و زنده کنده ی شریعتت قرار بده


این رو فرمودند و به ما اشاره کردند که: ما نرسیدیم به اونجا متاسفانه، ما خیلی دوست داشتیم به جاهایی برسیم که نرسیدیم.


❗️ و این برای ما خیلی شیرین بود که یک نفر قبل از بلوغ یک آرزویی داشته باشه که وقتی یک روزی بعد از هزار اتفاق عجیب در عالم، بعد از هزار اتفاق محیر العقول در عالم، یک روزی شد رهبر مملکت، تازه بگه به اون آرزو نرسیدیم! 


✅ان شاءالله خدا آرزوهای ما رو بزرگ کنه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۴ ، ۰۰:۳۸
قلم


علامه امینی تعریف کرده است که:


♦️مدتها فکرمی‌کردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب می‌کند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا(ع) را چگونه به او می‌دهد؟


🔷تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین(ع) در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستاده‌ام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمود: این کوزه‌ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی فرمود که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست.


♦️کوزه‌ها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین(ع) باز گردم.


🔷ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می‌شد، دیدم از دور کسی به طرف من می‌آید و هرچه او به من نزدیکتر می‌شد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست،در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا(ع) است. وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطره‌ای بنوشد.


♦️حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم، دیدم اکنون کوزه‌ها را از دست من می‌گیرد لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزه‌ها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزه‌ها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است،او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی‌اندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت.


🔷 هرچه دورتر می‌شد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند.


♦️به حضور امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب می‌دهد، اگر یک قطره آب آن استخر را می‌نوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم.


♦️لعن الله قاتلیک یا اباعبدالله الحسین (ع)


🔷منابع ؛

1-البدایه النهایه، ج 8، ص 297

2-یادنامه علامه امینی ص 13 و 14

3-سرنوشت قاتلان شهدای کربلا، عباسعلی کامرانیا


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۴ ، ۰۰:۱۷
قلم