مجمع طلاب شهرستان رودبار-گیلان

پایگاه اطلاع رسانی ونشر آثار

مجمع طلاب شهرستان رودبار-گیلان

پایگاه اطلاع رسانی ونشر آثار

مجمع طلاب شهرستان رودبار-گیلان

روحانی، آن وقتی سخن نافذ خواهد داشت که عملاً نشان بدهد به زخارف دنیا بی‌اعتناست و آن حرصی که بر دلهای دنیاداران و دنیامداران حاکم است، بر او حاکم نیست. این را باید به مردم نشان بدهیم. روحانیت، در سایه‌ی پارسایی بود که این حیثیت و آبرو را پیدا کرد. این پارسایی و بی‌اعتنایی به دنیا و به زخارف، باید حفظ شود.

۱۳۶۹/۱۲/۲۲

۷ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۰:۱۹
قلم

حجت الاسلام سیدمحمدحسینی:


جیگرم


بنده دلواپس صاحب اثرم

در نگاه تو ولی دردسرم

تاکه نقدی ز تو آمد نظرم

فحش دادی تو ز پا تا به سرم

تو مپندار «حسن جان» که خرم

جیگرم من جیگرم من جیگرم


آمدی، بود به دست تو کلید

قول تدبیر بدادی و امید

وقت صدروزه‌ی تو رفت و ندید

کسی از سوی تو یک کار مفید

جز سبدهای حقارت ثمرم

جیگرم من جیگرم من جیگرم


اعتدال است شعار تو مدام

ولی افراطی محضی به مرام

هرچه تدبیر نمودی شد خام

میروی رو به عقب، پشت امام

بر عقبگرد تو، نظّاره گرم

جیگرم من جیگرم من جیگرم


گرچه در حرف، پر احساسی تو

در عمل یکسره آمپاسی تو

دست بر دامن آن داسی تو

چون شوی نقد، چه حساسی تو

چه کنی چون شنوی شعر ترم

جیگرم من جیگرم من جیگرم


هسته ای را که تو دادی بر آب

دسترنج خودمان گشت خراب

جای آن، وعده گرفتی در خواب

قول شیطان شده بهر تو ثواب

زین خطاهای تو خون شد جگرم

جیگرم من جیگرم من جیگرم


مفتخر بر سند برجامی

همچو برجام تو در ابهامی

ظاهرا پخته ولیکن خامی

بحقیقت تو فریدون نامی

من که از ریشه‌ی تو باخبرم

جیگرم من جیگرم من جیگرم


دلخوش از خنده‌ی شیطان شده ای

منکر گفته‌ی قرآن شده ای

باعث ذلت و خسران شده ای

مانع حرکت ایران شده ای

بخدا من ز تو اسطوره ترم

جیگرم من جیگرم من جیگرم


تو نداری ز عدو بیزاری

در پی قرب به استکباری

به چه قیمت؟ به بهای خواری

میکنی تجربه‌ای تکراری

ننگ دوران تو، خوانَد پسرم

جیگرم من جیگرم من جیگرم


شعر پر نقد مرا کردی گوش

خون تو آمد ازین شعر بجوش

این رگ سیدی‌ام کرد خروش

بهتر آن‌ست شوم من خاموش

تا نیفتد سوی زندان گذرم

جیگرم من جیگرم من جیگرم


محمد عبداللهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۰:۱۵
قلم

حجت الاسلام غلامرضا شهری:


قرآن کریم در آیه 12 سوره رعد می فرماید:


هُوَ الَّذی یُریکُم البَرقَ خَوفاً و طَمَعاً و یُنشِیءُ السَّحاب الثِّقال.


او کسی است که برق را به شما نشان می دهد که هم مایه ی ترس است و هم امید و ابرهای سنگین ایجاد می کند.


و همچنین خداوند متعال در سوره ی نور آیه 43 می فرماید :


اَلم تر أنَّ الله یُزجی سَحابا ًثمَُ یُولِّفُ بَیَنهُ ثُمَّ یجَعَلُهُ رُکاماً فَتَریَ الوَدَق یَخرُجُ مِنَ خِلالِهِ و یُنَزَّلَ مِن السَّماءِ... .


آیا ندیدی خداوند ابر ها را به آرامی می راند،  سپس بین آن ها پیوستگی و اتصال برقرار می سازد، سپس ازآن ها  را یکی برروی  دیگری انبوه می نماید، سپس باران را می بینی که از لابلای آن خارج می شود؟...(نور/43)


برخی از محققان و صاحب نظران می گویند منظور از پیوستگی (یولفّ)در آیه فوق ،ایجاد الکتریسیته است که خبر نوید بخش نزول باران را به انسان می دهد و بر اثر برخورد ابر هایی که دو بار منفی و مثبت دارند تخلیه ی بار الکتریکی به صورت نور و غرش ظاهر می شود.طبق تحقیقات ابرها دارای وزن بسیار زیادی هستند بطور مثال ابر کومولوس یکی از رایجترین انواع ابر که ابر باران زا نیز محسوب می شود و در دو کیلومتری سطح زمین تشکیل می شود و وزنی بین صدهزار تا سی صد هزار تن را دارد(یک تا سه میلیارد کیلوگرم)که وزن یک ابر کومولوس معادل  6,268.75 میلیون نهنگ آبی است!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۰:۱۴
قلم

حجت الاسلام آرش رمضانی:



همسر شهید چمران :

وسط شب که مصطفی برای نماز شب بیدار میشد، طاقت نمی آوردم و میگفتم :

"بسه دیگه ! استراحت کن خسته شدی "

او می گفت : " تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند بالاخره ورشکست میشود باید سود در بیاورد که زندگیش بگذرد ، ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم ، ورشکست میشویم. "

اما من که خیلی شب ها با گریه مصطفی بیدار می شدم کوتاه نمی آمدم و می گفتم :

" اگر اینها که اینقدر از شما میترسند بفهمند این طور گریه میکنید...

مگر شما چه معصیت دارید ؟ چه گناهی دارید ؟ خدا همه چیز به شما داده، همین که شب بلند می شوید خود یک توفیق است "

آن وقت مصطفی گریه اش هق هق می شد و میگفت : " آیا به خاطر این توفیق که خدا داده اورا شکر نکنم ؟



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۰:۱۰
قلم

حجت الاسلام کمیل رضائی:


ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺗﻌﻈﻴﻢ ﻭ ﻃﺎﻋﺖ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﻰ ﺍﺯ ﻏﻴﺮ ﺍﻭﺳﺖ،ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﻧﻔﺲ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻣﻘﺎﻡ ﺍﻟﻮﻫﻴﺖ ﻭ ﺗﻘﺮﺏ ﺟﺴﺘﻦ ﺑﺴﺎﺣﺖ ﻗﺪﺱ ﺭﺑﻮﺑﻰ ﺍﺳﺖ،ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺧﺎﺹ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﻮﺩ ﻣﻘﺎﻡ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺁﻣﻴﺰﻯ ﺍﺳﺖ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺍﺯ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻮﺳﻴﻠﻪ ﻛﻠﻤﻪ ﻋﺒﺪ ﺗﺠﻠﻴﻞ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﻋﺒﻮﺩﻳﺖ ﺍﻭ ﻗﻴﺪ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ:


ﺍﺷﻬﺪ ﺍﻥ ﻣﺤﻤﺪﺍ ﻋﺒﺪﻩ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﻪ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۰:۰۸
قلم

حجت الاسلام مقدمی:


تلگراف تاریخی مراجع نجف(محمدتقی شیرازی، سید اسماعیل صدر، شیخ الشریعه اصفهانی) به ثوق الدوله، در پی امضای قرارداد ننگین 1919 با انگلیسی ها؛

شما را آگاه می کنیم که نامه های بسیاری از ایران رسیده، مبنی بر اینکه شما، معاهده ای با انگلیس بسته اید که از نظر عاقبت اندیشان، خوف از بین رفتن استقلال ایران وجود دارد. این موضوع باعث شد که ما خادمان شریعت دچار اضطراب و نگرانی شویم و ما از جهتی گمان نمی کنیم که عاقبت این کار بر شما پوشیده باشد یا شما العیاذ بالله راضی به این هستید که در دوره ای که  منصب ریاست زرا دارا هستید به استقلال ایران خاتمه داده شود و از سوی دیگر می بینیم که این معاهده در محو استقلال ایران تصریح دارد. در گذشته مردان ایران زمین محافظت و احتیاط شدیدی در حفظ استقلال بلاد اسلامی داشتند و از هر چیزی که از ان رائحه از بین رفتن شرف ممالک ایران به مشام می رسید، دوری می جستند. اگر چنانچه وسیله ای برای از بین بردن آن عواقب اتخاذ کرده اید لازم است که  آن را به اطلاع ما برسانید، تا آسوده خاطر شویم.... و الا ما با هرآنچه در توان داریم، متصدی رهائی از این معاهده ننگین می شویم، تا برای همه عالم مشخص شود که مسلمانان توانائی شکستن طوق عبودیت و بندگی را دارند و ذلت و خواری را تحمل نمی کنند.

منبع: میرزا محمدتقی شیرازی سروش استقلال(دیدار با ابرار47)،نوشته محمد اصغری نژاد، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، سال 1373. چ1، ص78.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۰:۰۶
قلم

حجت الاسلام صمدی:


زعفر جنی وکربلا!هنگامی که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، جناب زعفر جنی که  پادشاه جنیان مسلمان بود در بئر ذات العلم، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود.

در همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری می آید.

جناب زعفر جنی گفت: کیست که در وقت شادی ، گریه می کند؟!

 دراین هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدند و جناب زعفر از آنان سبب گریه را پرسید.

آنان گفتند : ای امیر ! وقتی که ما را به فلان شهر فرستادی ، در حین رفتن به آن شهر ، عبور ما به رود فرات افتاد که عربها به آن نواحی نینوا می گویند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۰۰:۰۴
قلم